دین سلتیک شباهت زیادی به دین نورس دارد و این دینی پرستش خدایان متعدد و غنی و پیچیده بود که خدایان و الهه مختلفی با نیروهای طبیعی جهان مرتبط بودند.
مردم سلت از قرن ششم قبل از میلاد مسیح در بخش هایی از فرانسه، اسپانیا، پرتغال، آلمان و بریتانیا زندگی میکردند. اما آنچه ما در مورد این خدایان میدانیم، مانند یک پازل از یافتههای باستانشناسی، تفاسیر گذرا در منابع مکتوب و مطالعات میانفرهنگی کنار هم چیده شده است، زیرا خود سلتها هیچ نوشتهای در مورد خدایانشان باقی نگذاشتهاند، که برخی از آنها پس از گسترش مسیحیت در قرن پنجم جذب اعمال مسیحی شدند. در حالی که به نظر میرسد برخی از خدایان سلتیک به طور گسترده در سراسر جهان سلت پرستش میشدند، به نظر میرسد برخی دیگر خدایان محلی بودهاند که فقط مردم خاصی در مکان خاصی آنها را میپرستیدند. امروز به طور خلاصه با برخی از محبوبترین و پرستششدهترین خدایان سلتیک آشنا میشویم. به خاطر داشته باشید که دین سلتیک گستره بزرگی را در بر میگیرد، هم از نظر منطقه جغرافیایی و هم از نظر زمان، بنابراین تنوع و ناسازگاری زیادی در اساطیر سلتیک باستان وجود دارد.
پانتئون خدایان سلتیک
در زیر شرح مختصری از برخی از مهم ترین خدایان و الهه های بت پرست سلتیک آمده است:
ماترِس یا مورگان
ماترِس که به معنای مادران (جمع) است، یا مورگان، الههای سهگانه بود. او بر روی هدایای نذری و قربانیگاهها در سراسر دنیای سلتیک از قرن اول تا پنجم میلادی به تصویر کشیده شده است.
او یکی از الهامبخشهای تصویر باکره، مادر و پیرزن است، به این صورت که یک زن با موهای باز نشاندهنده دوشیزگی، دیگری با کلاهی که نشاندهنده زن متاهل است و نفر آخر با مارهایی که نشاندهنده مرگ هستند، ظاهر میشوند.
مورگان همچنین مانند نورنها در اساطیر نورس، با ایدههای سرنوشت، گذشته، حال و آینده مرتبط است.
در سنتهای ایرلندی، او با جنگ و سرنوشت مرتبط است. او اغلب به شکل کلاغی ظاهر میشود که شباهت جالبی به کلاغهای اودین، خدای جنگ نورس، دارد.
او در فرم سهگانه خود، به عنوان سه خواهر دیده میشود که گاه نامهای بادب (کلاغ)، ماخا (دشت علفزار) و اناند یا نمین (سمی) را دارند.
سرنونوس
سرنونوس به عنوان یک خدای شاخدار به تصویر کشیده میشود که چهارزانو نشسته و با حیوانات احاطه شده است. او اغلب یک گردنبند سلتیکی سنتی به تن دارد یا در دست نگه میدارد.
این خدا در سراسر دنیای سلتیک به تصویر کشیده شده است، گاهی اوقات با نام سرنونوس مرتبط است، مانند پاریس، اما همیشه اینطور نیست. با این حال، همه آنها خدایان مرتبط با هم در نظر گرفته می شوند.
نمادنگاری او نشان میدهد که این خدا با حیوانات و طبیعت، و همچنین باروری و رفاه مرتبط بوده است، شبیه به فریر، خدای نورس.
به نظر می رسد او همچنین با چهارراه ها و فضاهای میانی، دنیای زیرین و چرخه زندگی و مرگ ارتباط داشته است.
تصویری از سرنونوس در دانمارک، روی ظرفی از قرن اول بعد از میلاد به نام دیگ گوندستروپ دیده می شود. این یکی از بهترین بازنمایی های به جا مانده از این خدا است.
در نو-پاگانیسم مدرن، سرنونوس اغلب به عنوان همسر الهه بزرگ شناخته می شود. زوج های مذکر و مؤنث نیز مفهومی رایج در دین سلتیک بودند. خدایان و الهه های مذکر و مؤنث اغلب به صورت زوج های الهی ظاهر می شدند.
تارانيس
تارانيس، خدای رعد سلتیک است، همانند خدای رعد نورس، تور، اما طبق گفته شاعر رومی لوکان، او قربانیان انسانی دریافت می کرد. با این حال، هیچ مدرک باستان شناسی برای تأیید این تفسیر بالقوه بیگانه هراسانه وجود ندارد.
در بازنمایی ها، او خدایی ریشدار با صاعقه ای در یک دست و چرخ در دست دیگر است، که نشان می دهد او همچنین ممکن است با زئوس، خدای یونانی و ژوپیتر، خدای رومی مرتبط باشد.
نماد چرخ ارابه شش پره او به عنوان هدایای نذری در زیارتگاه ها و در میان کالاهای تدفین در سراسر دنیای سلتیک بسیار رایج است و به طور بالقوه به عنوان گردنبند استفاده می شده است.
به نظر می رسد چرخ با ایده های تحرک و سرعت عمل مرتبط بوده است. این ممکن است برای خدای رعد مناسب به نظر برسد زیرا او به سرعت می توانست طوفانی را از هیچ خلق کند.
همچنین ممکن است با ایده ارابه آسمانی که خورشید و ماه را در آسمان می کشد، مرتبط باشد.
باز هم، شبیه به تور، تارانيس قویترین خدای سلتیک و محافظ پانتئون در نظر گرفته میشد.
اوپنا
که نامش به معنای «مادیان بزرگ» است، محافظ اسبها، کره اسبها، الاغها و قاطرها بود که همه حیوانات مهمی در دنیای سلتیک به شمار میرفتند. این ارتباط او را به باروری پیوند میداد زیرا از این حیوانات در کشاورزی استفاده میشد و او اغلب با نمادهای باروری مانند شاخ بز فراوانی و خوشههای ذرت به تصویر کشیده میشد. اپونا در میان سربازان رومی محبوب بود و ویژگیهای بسیاری به سبک رومی به خود گرفت. او تنها خدای سلتیک است که به عنوان حامی سواره نظام رومی، معبدی در روم داشت.
لوگ خدایی خورشیدی
بود که با نور، اما همچنین با صنعتگری و عدالت مرتبط بود. ژولیوس سزار او را معادل خدای رومی مرکور (عطارد) میدانست. در بریتانیا، لوگ به عنوان یک جنگجوی بزرگ توصیف میشد که نیزهای مشهور به دست داشت، شبیه به اودین و نیزه گانگیر او. مشابه اساطیر نورس، در دین بریتانیایی و ایرلندی، خاندان اصلی خدایان سلتیک به نام Tuatha de Danann (توآتا دِ دانان) وجود داشت که گروهی فراطبیعی دیگر به نام Fomorians (فوموریان) با آنها مخالف بودند که پیش از آمدن خدایان، سرزمین را اشغال کرده بودند. لوگ نیمی توتادِ دانان و نیمی فوموریان بود. اما او به طور مشهوری پدربزرگ فوموریایی خود، بالور را کشت و توآتا دِ دانان را به پیروزی بر آنها رهبری کرد.
بریگید
بریگید که عمدتا در ایرلند پرستش میشد، با شعر، شفا، محافظت، آهنگری و حیوانات اهلی مرتبط بود. او همچنین گاهی به عنوان یک الهه سلتیک سهگانه به تصویر کشیده میشد، که همه آنها بریگید نام داشتند اما هر کدام به طور جداگانه مسئول شعر، شفا و آهنگری بودند. پس از ورود رومیان، او با الهه مینروا مرتبط شد.
مشابه اساطیر نورس، همه خدایان سلتیک با هم مرتبط بودند و بریگید ارتباطات گستردهای داشت. او دختر داگدا، یک پادشاه یا شخصیتی شبیه به دروید بود. او همچنین همسر برِس، یک فوموریایی به عنوان یک پیمان صلح بود و آنها یک پسر به نام رودان داشتند. رودان یک آهنگر فوموریایی را کشت و آن آهنگر هم قبل از مرگ، او را کشت. بریگید برای مدت طولانی و با صدای بلند عزاداری کرد.
در این داستان، بریگید به الهه نورس فریگ که پسرش بالدر را از دست داد و الهه فریا که اشکهایش باعث ایجاد طلا و کهربا در جهان شد، مرتبط است. بریگید بسیار محبوب بود و با قدیسه کاتولیک، قدیسه بریگید، یکی شد. همچنین تصور میشود که او با الهه وودو، مامان بریژیت، مرتبط است.
داگدا
داگدا «خدای خوب» است و مانند اودین، پدر اکثر خدایان و الهههای توصیفشده در اساطیر سلتیک در قبیله توآتا دِ دانان است. او که با یک چماغ تقریباً شبیه یک غول توصیف شده، خدای باروری و کشاورزی و همچنین مردانگی و قدرت است. او مشابه اودین، با جادو، درویدگری و خرد مرتبط است.
او یک چماغ جادویی دارد که یک سر آن میکشد و سر دیگر میتواند جان را به مردگان بازگرداند. او دیگی دارد که هرگز خالی نمیشود و چنگی جادویی دارد که میتواند احساسات مردان را کنترل کند و فصول را تغییر دهد. او همتای مرد مورگان است که همسر اوست.
بالور
بالور خدای آشوب سلتیک و رهبر فوموریانهاست، که شباهتهایی با لوکی، یوتون نورس، دارد. او اغلب به صورت یک سیکلوپ با یک چشم یا مردی با سه چشم به تصویر کشیده میشود. وقتی او چشم سوم خود را باز میکند، باعث نابودی میشود، بنابراین هفت پوشش مختلف دارد تا از فجایع سهوی جلوگیری کند. بالور بیشتر به خاطر کشته شدن توسط پسرش لوگ مشهور است که این اتفاق به توآتا دِ دانان اجازه داد تا کنترل سرزمین را به دست بگیرند.
خدایان و الهههای باستانی سلتیک
اساطیر و دین سلتیک یک ایدئولوژی غنی و پیچیده است که شباهتهای قابل توجهی با دین نورس دارد. این شاید تعجبآور نباشد، زیرا هر دو در شمال اروپا رشد کردند. ایدههای نورس به سمت شمال غرب اسکاندیناوی و ایدههای سلتیک به سمت جنوب غرب فرانسه، اسپانیا و جزایر بریتانیا سفر کردهاند. هر دو ایدئولوژی تا حد زیادی با مسیحیت جایگزین شدند، اما با رو آوردن بیشتر مردم به درک بهتر ریشههای فرهنگی باستانی خود، در حال بازگشت هستند.