سَبُك، رنگارنگ، محكم و در عين حال انعطافپذير: پَر يكي از آثار هنري حقيقي طبيعت است. اين پوشش بينظير نه تنها توجه موجودات ديگر بلكه انسانها را نيز به خود جلب ميكند. در حقيقت بشر از سرآغاز پيدايش، خود را به پر مزين كرده است. هزاران سال پيش، بوميان ويژگيهاي استثنايي و رنگهاي حيرتانگيز آنها را كشف و از همان زمان از پر به عنوان زيورآلات، نماد جايگاه اجتماعي و وسيلهي برقراري ارتباط استفاده كردند.
امروزه نيز اوضاع به همين ترتيب است، مد روز دو مرتبه به سمت اين مادهي جذاب كشيده شده است. هنرمندان صاحب نام نيز مجذوب تنوع رنگهاي پر شده و از آنها در خلق جواهرات منحصر به فردشان استفاده كردهاند.
در دوران باستان، از پر به عنوان زيورآلات و نمادي از موقعيت اجتماعي در كشورهاي مشرق زمين، مصر و فرهنگهاي رومي-يوناني استفاده ميشده است. در قرون وسطي، زنان و مردان از پرهاي خوشرنگ در كلاههاي مراسم آييني و پس از آن، اواخر قرن هفدهم، براي تزيين كلاه، بادبزن و دستكشهاي خود استفاده ميكردند.
سرخپوستان امريكا و مردمان اقيانوسيه از پر براي ساخت زيورآلات مخصوص سر و بدن در مراسم آييني و همچنين نمادي از جايگاه و مرتبهي اجتماعي استفاده ميكردند و برخي اوقات لباسهايي (ردا) از جنس پر ميساختند. براي اين كار پرها را به پوست حيوانات ميچسباندند يا اينكه آنها را به همراه تار و پود تور ميبافتند. در برخي ديگر از تزيينات، پرها به صورت آجرهاي شيرواني بر روي كار نصب ميشدند و سپس با استفاده از چاقو، طرح مورد نظر از آن بريده ميشد.
موجودي اسطورهاي، نوعي مارپردار، نماد مار زنگي بود كه سر و بدنش با پرهاي پرندگان گرمسيري تزيين ميشد و يكي از خدايان مورد پرستش “آزتكها Aztec”، “تولتكها Toltec” و ماياها بهشمار ميآمد. اهميت پَر در امريكاي جنوبي، به اندازهي طلا در اروپا بود. در حقيقت، در مجمعالجزاير “سانتا كروز Santa Cruz” واقع در درياي شمال از پر بهعنوان پول استفاده ميشد. از اوايل دهه 60، “هورست آنتس Horst Antes”، نقاش و مجسمهساز آلماني اقدام به جمعآوري جواهرات و اشياء ساخته شده از پر، متعلق به سرخپوستان قبايل آمازون كرده است. رنگهاي باشكوه پرهاي به كار رفته در اين اشياء به لحاظ اسطورهشناسي از اهميت ويژهاي برخوردارند. كارهاي هنري سرخپوستان يكي از استثناييترين نمونههاي جواهرسازي بهوسيلهي پر بهشمار ميآيند. در حقيقت، در هيچ يك از نقاط جهان شاهد غناي موجود در آثار متعلق به آمازون و مناطق همجوار آن نيستيم. با وجود آنكه سرخپوستان ساكن در چمنزارهاي امريكاي شمالي از الگويي خاص و مشابه براي ساخت كلاههاي پردار استفاده ميكردند، تنوع جواهرات مزين به پر در امريكاي شمالي حيرتانگيز ميباشد كه علاوه بر سر براي آراستن بازوان، گوشها، بيني و همچنين به عنوان ابزار مفيد روزمره از آنها استفاده ميشده است. حتي امروزه، ساخت اشياء پردار يكي از اجزاء زندگي دشوار و بدوي اين قبايل به شمار ميآيد.
به طور كلي، از جواهرات پردار به منظور برقراري هماهنگي با نقاشيهاي روي بدن در مراسم آييني استفاده ميشود. اشكالي نظير خورشيد يا شكوفه از جمله طرحهايي هستند كه بر روي بدن نقاشي ميشوند. برخي اوقات، تزيين به وسيلهي پر به حدي هنرمندانه است كه بيانگر مفاهيم انتزاعي هم ميشود. به طور مثال، ويژگيهاي هنرِ كار كردن با پر نشاندهندهي پيوندهاي خويشاوندي در قبيلهاي خاص، شجاعت، جايگاه اجتماعي و شأن اعضاي قبيله است. در ميان قبايل “پاپيو Papua” كلاه گيس دو تكه مزين به پرهاي گرانبها متعلق به پرندگان كمياب نشانگر وابستگيهاي خويشاوندي و شأن و منزلت اجتماعي است. طرحهايي به شكل خوشه، منگوله و بافت از پيش تهيه ميشوند. پرهاي سينهي پرندهاي به نام نيباتيري- روح رودخانه- به صورت دسته گل بر روي كلاه گيس قرار ميگيرند. دو پر سفيد به شكل پارو كه در مركز كلاه گيس قرار داده ميشوند نشانِ تسخيرناپذيري هستند و پرهاي سرخ پرندهي “پاروتي Paroti” لبههاي داخلي را تشكيل ميدهند. از پرهاي سينهي پرندهي زيبايي به نام “پرنسس استفاني” براي تزيينِ بخش روي پيشاني كلاه گيس استفاده ميشود. در قبيلهي پاپيو، قسمت پيشاني مهمترين بخش بدن انسان به شمار ميآيد زيرا بر اين باورند كه توانايي و هويت يك مرد در اين قسمت قرار دارد.
عقاب، شاهين، فاخته(قمري)ها و پرندگان كمياب تاثير چشمگيري بر روي نمادها در قبايل داشتهاند. هنرمندي به نام “بِاتريس استالي Beatrice Stäli” معتقد است كه در پر جذابيتي نهفته است كه تنها اشياء محدودي قادر به ايجاد حسي مشابه آن هستند. از آنجاييكه پر نماد پرواز است، هنگام كاربرد بر روي اشياء و جواهرات، در هوا به حركت درميآيد و احساس سبكي و پرواز را القا ميكند. پر موجب تلفيق چرخش و پيچش در هنگام پرواز و عدم وجود ايدهاي خاص ميشود.
پر سمبل نفي تمامي اشياء سنگين، موانع و مؤيد صعود آسان و فرود مهار شده به شمار ميآيد. اين هنرمند بر اين باور ميباشد كه بشر همواره به پرندگان براي داشتن بال و پر حسادت ورزيده است. تقليد و كپيبرداري از پرندگان هميشه يكي از اهداف دائمي انسان بوده است.
در حقيقت از آنجاييكه پر امكان پرواز، محافظت در برابر گرما، سرما، رطوبت و استتار را فراهم ميسازد در نتيجه قطعاتي هنري بهشمار ميآيند كه داراي زبان گوياي خاص خود هستند. به همين دليل است كه سرخپوستان از پر در ساخت برخي آويزهاي گردن استفاده كردهاند. طبق باور آنها، پر نماد هوا، در نتيجه روح، فضاي بيكران، آزادي اراده و اختيار است. به علاوه، پر نمادي از تماس مستقيم با مادهي لطيف ميباشد كه انسان را براي استفاده از آن به طور همزمان جذب ميكند و به هيجان ميآورد.
“جان گاليانو John Galliano” از طراحان “ديور Dior” لباس شبي را با قيطاندوزيهاي فراوان طراحي كرده كه زيبايي آن با استفاده از جواهرات درخشان، مزين به پر و پوست مينك دوچندان شده است. طلاسازان به كرات اقدام به الگوبرداري از زيبايي پرندگان و رنگهاي خيرهكنندهي پرهايشان با استفاده از فلزات و سنگهاي گرانبها كردهاند. نمونههاي مربوط به دوران “آرت نوو” نشاندهندهي آن است كه استفاده از پر در گذشته و حال يك موضوع اصلي به شمار ميآمده كه در مجموعه جواهرات طاووس اثري از “كاررا-واي-كاررا Carrera y Carrera” به اوج خود رسيده است. در ساخت اين مجموعه از نوعي روش “مليلهكاري Filigree” استفاده شده است.
پاورقي
1- آرتنوو: (واژهاي فرانسوي) سبكي در هنر و معماري كه در اوايل قرن بيستم گسترش يافت. اين واژه در فرانسوي به معناي هنر جديد است و از جنبشهاي هنري مدرنيسم قرن بيستم به شمار ميآيد. در اين سبك از هنرهاي قديمي مانند سبك گوتيك، روكوكو و هنر ژاپني الگو گرفته شده است. دستنوشتههاي باستاني، شيشهكاري رومي، آثار دوران ويكتوريا حتي سفالهاي ايراني بر روي كارهاي آرتنوو تاثيرگذار بودهاند.
2- مليلهكاري: روشي در طلاسازي است كه طرحهاي قوسي شكل با استفاده از رشتههاي تابانده شدهي طلا و نقره به وسيلهي لحيمكاري ايجاد ميشوند.
مطلب بسیار عالی بود ممنون از سایت خوبتون
خواهش میکنم دوست عزیز
خیلی جالب بود تشکر از مطلب خوبتون
تشکر از شما دوست عزیز
بسیار عالی مرسی ار مطالب بسیار زیباتون
عالی من عاشق پر هستم